نگین نگفتـــــــــــــــــــی؟

سلام ..هر وقت که سراغ این وبلاگ میام حس قشنگی  بهم دست میده من هنوز مادر نشدم ، حتی ازدواج هم نکردم و شاید ب این زودی هام اذدواج نکنم ؛ اما همیشه وقتی به  نینی خودم و اقایی ک دارم فکر می کنم دلم غنج میره .اول فکر می کردم که این یه حس  ذاتی  که تو وجود هر دختری هست اما خیلی از دوستان من هستند که حتی از تفکر به نگه داری از یک بچه متنفر اند !چرا ؟

 جریان ، عشق به خاله بازی و داشتن عروسک نیست یا شاید هم هست ...

راستش نمی دونم فقط میخام بنویسم برایه دختری ک ماله منه ک پدرش فقط میتونه یک نفــــر باشه .. تنها قسمت تلخ قصه اینه : خدانکنه قسمت نشه دختری از ما تا این نوشته هارو بخونه خدانکنه..

^_^...